هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC)
هزینه یابی بر مبنای فعالیت (Actions Based Costing) تکنیکی است که هزینهها را به فعالیت و خدمات انجام شده اختصاص میدهد که براساس میزان مصرف شده صورت میگیرد. ABC از یک رویکرد دو مرحلهای تخصیص هزینه بهره میگیرد. در مرحله اول، مبلغ هزینه بر اساس میزان مصرف آنها در انجام فعالیتها به فعالیتهای تخصیص داده میشود. هزینه یک فعالیت با مجموع همه منابع مصرف شده در انجام فعالیت برابر میباشد. در مرحله دوم، هزینه فعالیت براساس میزان تکرار آنها به محصولات خدمات و مشتریان تخصیص داده میشوند.
اصول هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC)
چکیده :
هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) تکنیکی است برای تخصیص دقیق منابع مستقیم و غیرمستقیم یک سازمان برمبنای میزان مصرف آنها در فعالیتهای صورتگرفته. در این مقاله به بررسی مبانی و مزایای ABC پرداخته و نمونههایی از کاربردهای آن نیز ارائه میگردد. در واقع ABCیک روش هزینهیابی است که اطلاعات مفیدی درباره سهم هر کدام از مشتریان در مجموع سودآوری شرکت به مدیران ارائه میدهد. همچنین این روش به مدیران کمک مینماید تا راههای ارتقای عملکرد و اجرای استراتژیهای صحیح سودآور را شناسایی نمایند. یکی از مهمترین تواناییهای ABC تبیین این موضوع است که هزینههای کلی مرتبط با خدمات مورد تقاضای مشتریان نقشی حیاتی در تعیین سهم هر یک از مشتریان در سود خالص دارند.
مطالعات نشان میدهند که تنها حدود 20% مشتریان برای شرکت سودآور هستند، 60% آنها در نقطه سر به سر و 20% باقیمانده باعث کاهش سودآوری میشوند. آیا شناسایی مشتریانی که بیش از سودآوری میتوانند برای شرکت زیانده و دردسرساز باشند جالب نیست؟
مقدمه:
ABC در چند سال اخیر تاثیر بسیاری در هزینهیابی تولیدات داشته است. ایدة ABC، جدید نمیباشد و همگام با مدیریت هزینهیابی سنتی پیشرفت نموده است. هکرت (heckret) لغات منابع، فعالیتها، محرک فعالیتها، برای بحث درمورد چگونگی تخصیص هزینههای لجستیک را در نوشتههای مربوط به هزینهیابی در سال1940 به کاربرده بود. اکثر کاربردهای ABC در ابتدا بر روی محیط تولیدی (بخاطر تعیین دقیق هزینه محصولات) تمرکز دارند. اگرچه بسیاری از صنایع خدماتی، ازجمله لجستیک، در چندسال اخیر در اکثر موارد ذکر شده شروع به اجرای ABC نمودهاند. دراکر (Drucker) عنوان میدارد که ABC ممکن است بیشترین تاثیر را در صنایع خدماتی داشته باشد. او بیان میدارد که ABC در آینده ابزاری خواهد بود که نیاز به مدیریت صحیح خواهد داشت.
بانکها و موسسات اعتباری دارای سابقة طولانی از ABC جهت تایید نودن سرمایه گذاری در ماشینهای خودپرداز، که به نسبت به استفاده از تحویلداران و متصدیان ارزانتر بوده و همچنین رضایت مشتریان بیشتر میشود.
شرکت های راه آهن ABC را جهت تعیین هزینة پردازش صورتحسابهای بارگیری بصورت دستی، فاکس و اینترنت بهکار برده اند.
شرکتهای حقوقی برای تعیین حقالزحمههای ساعتی، توانستند سوددهی خدمات خود را افزایش دهند.
مراکز مراقبت بهداشتی درمانی ABC را جهت محاسبه میزان سوددآوری، خذف هزینههای غیر ضروری، و برنامهریزی برای تغییر، بهکار میبرند. درصورتی که هزینه کارهای پزشکی مشخص باشد درمورد تعیین تعرفه بهتر میتوان تصمیم گرفت.
در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به سؤالات ذیل میباشیم:
1- بحث ABC از چه زمانی شروع گردید؟
2- مراحل اساسی ABC چه هستند ؟
3- اشکالات اولیة ABC چه هستند ؟
4- ABCدر کدام از حوزههای کاری بهکار برده میشود؟
5- اقدامات اولیه مورد نیاز کدامند ؟
6- چه زمان ABC بیشترین کاربرد را خواهد داشت ؟
این تحقیق از نوع بنیادی بوده و جهت پاسخگویی به سؤالات اصلی تحقیق از روش کتابخانهای استفاده شده است. در روش کتابخانهای اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعه کتابها، مقالات و جستجو در سایتهای معتبر به دست میایند. که در اینجا سعی شده است که عمدتاً از تجارب شرکتهای بزرگ دنیا استفاده گردد.
چگونه می توان ABC را به اجرا گذاشت؟
ABC از یک رویکرد دو مرحلهای تخصیص هزینه بهره میگیرد. در مرحله اول، مبلغ هزینه بر اساس میزان مصرف آنها در انجام فعالیتها به فعالیتهای تخصیص داده میشود. هزینه یک فعالیت با مجموع همه منابع مصرف شده در انجام فعالیت برابر میباشد. در مرحله دوم، هزینه فعالیت براساس میزان تکرار آنها به محصولات خدمات و مشتریان تخصیص داده میشوند.
تخصیص هزینه به روش سنتی
روش ABC
بنابراین ABC بطور کلی :
تکنیکی است که هزینهها را به فعالیت و خدمات انجام شده اختصاص میدهد که براساس میزان مبلغ مصرف شده صورت میگیرد.
در مدیریت هزینهها به مدیران کمک میکند.
ابزاری برای ارتباط دادن هزینهها و نتایج
فعالیتهای مورد نیاز برای تولید محصول و ارئه خدمت را مشخص میکند.
هزینههای هر کدام از این فعالیت را تعیین مینماید.
هزینهها را به موضوعات هزینه (Cost objects) براساس میزان مصرف هرکدام از موضوعات جهت انجام فعالیتها تخصیص میدهد.
سیستمهای هزینهیابی سنتی و نارساییهای آن
در اواخر دهه 80 تعدادی از صاحبنظران حسابداری و مدیریت به مدیران سازمانها به خاطر استفاده و بکارگیری از سیستمهای حسابداری سنتی ایرادات زیادی گرفتند. مشکل و انتقاد اصلی صاحبنظران این بود که هزینههایی که توسط سیستم هزینهیابی سنتی ارائه می شود، اطلاعات دقیقی را در مورد بهای تمامشده خدمات و محصولات در اختیار تصمیم گیرندگان قرار نمی دهد و حتی با ارائه اطلاعات غلط باعث گمراهی مدیران در تصمیم گیریها می گردد. برای بررسی و چگونگی عملکرد سیستمهای هزینهیابی سنتی، فاستر (Foster , 1991) تحقیقی را در بین مدیران مالی چندین سازمان بزرگ در آمریکا انجام داد. نتیجه این مطالعه نشان داد که سیستمهای سنتی قادر به فراهم کردن اطلاعات مناسب برای تصمیمگیری مدیران نمیباشند. طبق نتایج حاصل از این تحقیق 51% از مدیران سازمانهای تحت بررسی، معتقد بودند، سیستمهای سنتی اطلاعات کافی را برای هزینهیابی و قیمتگذاری محصولات فراهم نمی کند، 45% آنها عنوان کردند، اطلاعات فراهم شده توسط اسن سیستمها، اطلاعات دقیق و واقعی نیست و در تصمیم و در تصمیم گیریها مناسب نمی دانستند 34% ذکر کرده بودند که سیستمهای سنتی به دلیل عدم سنجش عملکرد کارکنان، باعث ایجاد نارضایتی در بین آنها شده است، 27% از مدیران معتقد بودند که اطلاعات تهیه شده برای تجزیه و تحلیل رقابت کافی و مناسب نمیباشد و 11% نیز معتقد بودند که این سیستمها با استراتژی سازمانها تطابق ندارد. (Adler R , 1998 )
از دیدگاه کلی مهمترین دلایل نارسایی، سیستمهای سنتی به شرح زیر است:
1- عدم توانایی در ارائه اطلاعات بهای تمامشده خصوصاً در سازمانهایی که خدمات متنوع و گوناگونی را به مشتریان خود ارائه می کنند. از آنجا که سیستمهای سنتی خصوصیات خاص هر خدمت را در تسهیم هزینهها در نظر نمی گیرند، باعث تخصیص غلط هزینهها و عدم محاسبه دقیق قیمت تمامشده محصولات می گردد.
2- عدم تفکیک حوزه هزینههای غیر مشابه – در سیستمهای سنتی برای جمع آوری هزینههای دستمزد و سربار از مراکز هزینه مشترک، استفاده می شود. این مسئله باعث تخصیص غیر واقعی هزینهها به خدمات ارائه شده می گردد.
3- استفاده از مبنای مشترک و واحد برای تخصیص هزینهها – این سیستمها معمولاً از یک مبنای تسهیم، برای تخصیص هزینههای گوناگون استفاده میکنند. از جمله این مبناها استفاده از ساعات کار مستقیم نیروی انسانی است. با توجه به اینکه در حال حاضر با پیچیدگی و تغییرات سریع تکنولوژی، میزان دخالت نیروی انسانی در فرآنید کاری بسیار کم شده است، بنابراین با استفاده از این مبنا تسهیم هزینهها به طور واقعی انجام نمی شود.
4- عدم تهیه اطلاعات دقیق در مورد بهای تمامشده و سایر اطلاعات مورد نیاز تصمیم گیری – سیستمهای سنتی هزینههای موجود در سازمان را عمدتاً به دو گروه هزینههای « مستقیم » و هزینههای «دورهای» تقسیم می کند، و فقط هزینههای مستقیم را در محاسبه بهای تمامشده منظور می کند. اما در تصمیم گیریها نیاز به استفاده از هزینههای « مستقیم » و « هزینههای دوره ای » است. بنابراین با اتکاء به روش های سنتی امکان تجزیه و تحلیل بیشتر در مورد بهبود فعالیتها، روشهای کاهش هزینهها و… را فراهم نمیکند.
5- سیستمهای سنتی، مزایای به دست آمده از دگرگونی فرآیندها و بهبود در روشها را به عنوان صرفهجویی در نیروی کار به حساب می آورند. بنابراین بهبود عملکردها را در فرآیند های عملیاتی را نشان نمیدهند.
6- سیستمهای هزینهیابی سنتی، اطلاعات واقعی را از فرآیند عملیات و هزینهها نشان نمیدهند. این سیستمها فقط هزینههایی که به راحتی قابل شناسایی هستند را در محاسبه بهای تمامشده در نظر می گیرند و هزینههای غیر مستقیم نقشی در محاسبه بهای تمامشده ندارند.
علاوه بر نارسایی سیستمهای سنتی، رشد رقابت و پیچیده شدن تکنولوژی نیاز به کارگیری و استفاده از روشهای جدید هزینهیابی را تشدید نموده است، چون سازمانها برای قیمتگذاری محصولات و خدمات، اتخاذ تصمیمات استراتژیک و… نیاز به دسترسی به اطلاعات صحیح در مورد هزینهها دارند. بدیهی است که سیستمهای سنتی به دلیل ماهیت خود در این زمینه کارا نمیباشند.
چرا ABC ؟
محصولات تولیدشده و یا خدمات ارائهشده را شناسایی مینماید.
هزینة واقعی ارائة خدمات را شناسایی میکند.
صرفهجویی در هزینه را افزایش میدهد.
اطلاعات مدیریت را ارتقاء میدهد.
درآمد را حداکثر میسازد.
تصمیمات سخت را توجیه میکند.
انتظارات عمومی را کنترل میکند.
جوابگویی و مسئولیت دولت را کنترل میکند.
بلوکهای تشکیل دهندة ABC :
نمونههایی برای فعالیت ها:
– تعمیر چراغ راهنما
– وعدههای غذایی زندان
– صدور چکهای صورت پرداخت
– ترمیم جادهها (پرکردن چالهها و دست اندازها)
نمونههای برای محرکها:
– ساعاتکار مستقیم
– ساعاتکار تجهیزات و دستگاهها
– کمیت مواد
حوزهها و اقلام هزینهها:
– حوزه:ها، هزینههای شخصی اختصاص داده شده به فعالیتها را نشان میدهد.
– حوزههای هزینه بر اساس کمیتهای محرک به فعالیت تخصیص داده میشوند.
– حوزههای هزینه بهصورت اقلام هزینهای خلاصه میشوند.
در یک دیدگاه ABC از پنج مرحله تشکیل شده است که بصورت زیر میباشند.
مرحلة اول: تعریف اهداف پروژه و فعالیت گذاری
مرحلة دوم: تعریف روشهای گردآوری هزینههای مستقیم و غیر مستقیم و اطلاعات مربوط به مخارج
مرحلة سوم: تعیین روشهای تخصیص هزینه (هزینهیابی)
مرحلة چهارم: پیشبرد اجرای مدل
مرحلة پنجم: تحلیل نتایج و خلاصهسازی اطلاعات در یک گزارش
مرحلة اول:
بطور کلی از راه مصاحبه و مشورت با کارکنان انجام میشود.
اهداف بکارگیری ABC بهطور روشن تعریف میشوند.
مرحلة دوم:
تعیین هزینههای مشمول و منابع اطلاعاتی هزینه
کار
هزینه تجهیزات
هزینة مواد
هزینههای سربار
تعیین محرکها (منشائها) برای استفاده در تخصیص هرینه به هرکدام از فعالیتهای مشخص شده در مرحلة اول
مرحلة سوم :
بکارگیری محرکهابریای تخصیص حوزههای هزینه به فعالیتها
بکارگیری دادههایمصرف (مخارج) برای تعیین گسترة حوزههای هزینة اختصاص داده شده به فعالیت
مرحلة چهارم و پنجم:
وارد نمودن اطلاعات گردآوری شده در مراحل 1 تا 3
بکارگیری نرم افزار رایانهای
تجزیه و تحلیل نتایج
تهیة گزارش
حوزة هزینه دسته اقلام هزینهای
دستمزد جمعآوریکننده زباله هزینههای کارکنان
استهلاک هزینههای تجهیزات
لوله و رنگ هزینههای مستقیم مواد
هزینههای جا و مکان هزینههای سربار
هزینههای پردازش دادهها هزینههای سربار
هزینههای امنیت هزینههای سربار
در دیدگاه دیگری مراحل اجرای ABC بصورت زیر میباشد:
مرحلة اول: برنامهریزی نمایید.
چه اهدافی را دنبال مینمایید ؟
ارزش گذاری موجودی کالا
بهبود فرایند
بطور فعال درگیر شود
تیم فوق وظیفهای ایجاد نمایید. یعنی تیمی که دارای اعضای متخصص در وظایف باشند.
مرحلة دوم: فعالیتها و منابع را شناسایی و تحلیل نمایید.
سازمان را به فعالیتهای اصلی تجزیه نمایید.
هرکسی چهکار انجام میدهد و چرا ؟ که از طریق کارهای زیر صورت میگیرد.
• مصاحبه با کارکنان
• تعیین منابع
• تعیین ورودیها و خروجیها
آمار فعالیتها را گردآوری نمایید.
ورودی و خروجیها
انجام فعالیتها، زمان، و سختی فعالیت
مرحلة سوم: حوزه های هزینه فعالیت را ایجاد و اولین مرحلة تخصیص را تعریف نمایید.
اولین مرحلة تخصیص، اختصاص هزینهها بر حوزههای هزینه میباشد.
نیاز دارد تا هزینهها ذوباره براساس علت پدیدارشدنشان دسته شوند نه بر اساس نوع آنها
محرکها میتوانند زمان کار کارمند، یا مساحت فعالیت و غیره باشند
مرحلة چهارم: تعیین محرکهای مرحلة دوم و هزینه به موضوعات هزینه
تحلیل خروجیهای فعالیت ممکن است محرک مرحله دوم باشد.
فاصلة جابهجایی، زمان صرف شده، ساعات کارتجهیزات، واحدها و غیره.
مزایایABC:
ارائه اطلاعات مفید برای تصمیمگیری مدیران
ارائة اطلاعات واقعی
بهرهوری خدمات مورد نظر را اندازهگیری و افزایش مینماید.
وضعیت اقتصادی شما را مشخص میکند.
حمایتی حقالزحمه کاربر، اقدامات اجرایی، خدمات متمرکز در برابر برون سپاری طراحی مجدد برنامه، و بودجه بندی اجرایی فراهم میکند.
تسهیل بهبود مستمر در ارئه خدمات
سایر مزایایABC:
تلاش میکند تا تصویر بزرگی، روشن، کامل و دقیقی از طریق رسم تصاویرکوچک ایجاد نماید.
میتواند هزینههای غیرمستقیم را محاسبه نماید و بنابراین تصویر مالی متفاوتی با سایر روشهای حسابداری تولید نماید.
بکارگیری صحیح ABC، به مدیران کمک میکند تا بهتر بتوانند عملیات دارای ارزش افزوده را نسبت به عملیات بدون ارزش افزوده شناسایی نمایید و در نتیجه تصمیمات آگاهانهتری درحیطه موضوعاتی مانند قیمتگذاری، ترکیب تولید، سرمایهگذاریها و تغییر سازمانی اتخاد نماید.
همچنین طرفداران ABC،آن را به عنوان یک ابزار اثر بخشتر جهت شناسایی و کنترل هزینهها، بهبود بهرهوری و افزایش سوددهی میشناسند.
فواید ضمنی ABC در مدیریت
تمرکز مدیریتی را از مدیریت هزینهها به مدیریت فعالیتها جابجا میکند.
در تشخیص، اندازهگیری و کنترل پیچیدگی کمک مینماید.
درک علل بوجود آورندة هزینه را بهبود مینماید.
جهت برنامهریزی برای عملکردهای آینده مفید میباشد.
بهبود مستمر را پرورش میدهد.
نتیجهگیری:
نتایج حاصل از این تحقیق را میتوان در پاسخگویی به سؤالات اصلی تحقیق خلاصه نمود و بصورت ذیل بیان کرد:
1- بحث ABC از چه زمانی شروع گردید؟
مفهوم ABC از دهه 1980 در میان تولید کنندگان برای افزایش کیفیت محصولات همزمان با حذف هزینههای غیر ضروری از عملیات وارد شد. پیشرفتهای چشمگیر تولیدکنندگان سبب شد تا ABC بطور وسیعی به ویژه در صنایع تولیدی بکار رود.
2- مراحل اساسی ABC چه هستند ؟
شناسایی محصول یا خدمت جهت مطالعه
تعیین کلیه منابع یا فرایند که جهت تولید محصول ارائه خدمت مورد نیاز باشد و همچنین تعیین هزینههای مربوط به آنها
تعیین «محرک یا منشاء هزینه» برای مقالات مدیریت و بازاریابی – هزینه کار بعلاوه مواد خام
جمع آوری هزینه و سایر دادهها مانند زمان صرف شده برای هریک از فرایندها و منابع
بکارگیری دادهها جهت محاسبه هزینه کلی محصولات.
3- اشکالات اولیة ABC چه هستند ؟
ABC ممکن است بخاطر حجم زیاد دادههای مورد نیاز، یک کار وقتگیر باشد. و همچنین اگر به درستی به کار نرود، میتواند هرمدیر را تبدل به یک حسابدارنماید که تمام انرژی خود را بیش از انکه صرف پیگیری و انجام خود فعالیت نماید، صرف ردیابی هزینههای آن فعالیت کند.
4- ABCدر کدام از حوزههای کاری بهکار برده میشود؟
محدوده کاربرد از حسابداران تا جانورشناسان میباشد. ABC ممکن است برای کارهای مبتنی بر دانش که بطور اولیه بر خدمات انسان و سایر منابع تکیه داشته باشد مفیدتر باشد. چون هزینه کلی آنها را بسختی میتوان ار طریق روشهای سنتی هزینهیابی اندازهگیری نمود.
5- اقدامات اولیه مورد نیاز کدامند ؟
اولا، یک سازمان باید فعالیت و منابع مورد نیاز را بداند. ثانیا، سازمان باید میزان اطلاعات مورد نیاز و همچنین تولید این اطلاعات را بداند. همچنین سازمان باید تعیین نماید که چه میزان از وقت را میتواند بپذیرد.
6- چه زمان ABC بیشترین کاربرد را خواهد داشت ؟
هزینههای سربار زیاد
تولیدات چند محصولی
محصولات پیچیده
سیستمهای پیچیده تولید
اختلاف قابل ملاحضه در حجم میان محصولات پر حجم و کم حجم.
محصولات مختلف که نیاز به منابع مختلفی داشته باشند.
مشکلات فعلی تخصیص هزینه به علت تغییرات به وجود آمده در محصولات یا فرایندها
نیاز به اطلاعات هزینهای بهتر