زندگینامه آنتون پاولوویچ چخوف – Anton Chekhov
آنتون چخوف در 9 ژانویه 1860 م. در یکی از بندرهای تجاری جنوب روسیه به نام تاگانروگ به دنیا آمد. چخوف بیشتر سال های کودکی خود را در زادگاهش گذراند. پدرش مردی سختگیر بود که با فرزندان و همسر مهربانش رفتاری خشونت آمیز داشت. در سال 1871، پدرش که کارمند دفتری امور بازرگانی بود، کار خود را رها و با خانواده به مسکو عزیمت کرد. ولی چخوف را در تاگانروگ تنها گذاشت تا تحصیلاتش را به پایان برساند و خرجش را نیز با تدریس خصوصی بدست آورد.
این سه سال در شکل بخشیدن به شخصیت چخوف نقش تعیین کننده ای داشت. او در اوت 1875 با بورس تحصیلی در دانشکده پزشکی دانشگاه مسکو به تحصیل پرداخت. طولی نکشید که پدرش به کلی ناتوان شد و سرپرستی خانوداه بر دوش چخوف افتاد. او این مسئولیت را بر عهده گرفت و هرگز شانه از زیر بار خالی نکرد.به توصیه برادرش الکساندر شروع به نوشتن داستان های کوتاه کرد و آن ها را برای مجلات فکاهی فرستاد. در مارس 1880 نخستین داستانش برای مجله فکاهی سنجاقک به چاپ رسید. وی نخستین داستان های کوتاه و جدی خود را به نام بانوی قصر و گلهای دیرشکفته در 1882 نوشت. در همین سال تحصیلات پزشکی خود را نیز به اتمام رساند و مشغول طبابت شد. اکثر بیمارن او مردم فقیر بودن و چخوف بناچار برای گذراندن معاش به داستان نویسی روی آورد. در همین ایام به بیماری سل، که در خانواده آن ها سابقه داشت مبتلا شد.
محتوای اغلب داستان های چخوف، زندگی طبقه متوسط مردم روسیه بود. او در فاصله بین سالهای 1884-1882 بیش از 300 داستان کوتاه برای مجله های نوشت. در همین زمان برای مجله رسمی پترزبورگ نیز داستان می نوشت. در دسامبر 1885 به سن پترزبورگ رفت. در همین سفر متوجه شد که داستان هایش مقبول خوانندگان ونقل مجالس ادبی هستند و با سوورین، سر دبیر نشریه با نفوذ دوران جدید آشنا شد.چخوف در آن زمان هنوز با نام مستعار داستان می نوشت، ولی در مارس 1886 دیمیتری گریگورویچ به او نامه ای نوشت و توصیه کرد داستان هایش را با نام اصلی منتشر کند. او نیز دست از داستان نویسی در مجلات فکاهی برداشت و داستان هایش را در مجله دوران جدید چاپ کرد. درخشانترین داستان های کوتاه او گروهبان پریشیبف، شکارچی و اندوه در این مجله چاپ شدند. چخوف نمایشنامه های بسیاری نیز نوشت که از آن میان می توان به ایوانف (1887)، خرس (1888)، خواستگاری (1888)، شیطان چوبی (1889)، مرغ دریایی، دایی و انیا، سه خواهر و باغ آلبالو (1903) اشاره کرد.
در 6 مه 1901 با اولگا کنیپر، بازیگر تئاتر ازدواج کرد. این دو فقط تابستان ها کنار هم بودن، چون به اصرار چخوف، اولگا همچنان در فصل تئاتر در مسکو می ماند و چخوف هم این روزها را در مناطق جنوبی می گذراند. دوستی صمیمانه او با گورکی و تالستوی دلزدگی هایش را جبران می کرد. در سال 1900 عضو افتخاری فرهنگستان علوم روسیه شد، ولی دو سال بعد با مخالفت تزار با انتخاب گورکی در فرهنگستان، استعفا داد.
حضور مکرر چخوف در زمستان 1904 او را از پا انداخت. همسرش او را به آسایشگاهی در جنوب آلمان برد تا شاید توان از دست رفته را بازیابد، ولی چخوف در 15 ژوئیه 1904 در همان جا در گذشت.
تصاویری از آنتون پاولوویچ چِخوف :